کد مطلب:313996 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:187

بلی غیر از ما دکترهای دیگری نیز وجود دارد
حجةالاسلام آقای حاج شیخ محمد معین الغربائی، فرزند آیةالله شیخ عمادالدین و نوه ی مرحوم آیةالله معین الغربائی خراسانی فرمودند:

تقریبا چهل سال قبل كه هنوز ازدواج نكرده بودم، یك شب جمعه، از نجف اشرف پیاده به كربلای معلی رفتم و دعای كمیل را در حرم مطهر حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام خواندم. وسط دعا خوابم برد و دقایقی بعد سر و صدا و شیون فوق العاده مرا از خواب بیدار كرد. دیدم دختر عربی را به ضریح مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بسته اند و او، كه مرض جنون دارد، به مردم جسارت می كند. پدر و مادر و بستگانش اطراف او را گرفته بودند و برای شفای این دختر دیوانه به حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام متوسل شده بودند.

یك نفر كه در همان جا خود را دكتر روان پزشك معرفی می كرد و ایرانی هم بود، به من گفت: بگو این دختر را بیاورند فندق الحرمین كه من در آنجا می باشم، تا این مریض را معاینه كنم. من گفته ی دكتر ایرانی را به پدر دختر تذكر دادم. پدر دختر به زبان عربی گفت: لعنت به پدر كسی كه عقیده به حضرت ابوالفضل علیه السلام ندارد! بنده خجالت كشیدم و رفتم و نشستم مشغول خواندن بقیه ی دعای كمیل شدم، كه دوباره در حال خواندن دعا خوابم برد. مجددا از سر و صدا بیدار شدم و این بار دیدم كه اطراف آن دختر را گرفته اند و دختر مورد عنایت حضرت ابوالفضل علیه السلام قرار گرفته و حضرت دختر دیوانه را شفا داده است. مردم هم ریخته اند و لباسهایش را پاره پاره می كنند و او از عبای پدرش برای پوشیدن خویش استفاده می كند.

در آن حال، دكتر ایرانی را دیدم كه دو دست بر سر می زند و گریه می كند و می گوید: بلی، غیر از ما دكترهای دیگری نیز وجود دارد!